بازنگری در طراحی لباس بیمارستانی: تأثیر کنترل درونی و مراقبت‌محور بودن بر تجربه بیمار

در دهه‌های اخیر، مدل مراقبت مبتنی بر بیمار (Patient-Centered Care – PCC) به عنوان یکی از رویکردهای مهم در سیستم سلامت مطرح شده است.

هدف این مدل تمرکز بر نیازها، ترجیحات و ارزش‌های فردی بیماران است تا تجربه‌ای انسانی‌تر و اثربخش‌تر از درمان فراهم شود. با این حال، عوامل مختلفی این هدف را به چالش می‌کشد؛ از جمله عواملی که کمتر به آن توجه شده، نوع و سبک لباس بیمارستانی است که بیماران هنگام بستری بر تن می‌کنند.

اهمیت لباس بیمارستانی:
لباس بیمارستانی تنها یک پوشش نیست؛ بلکه نمادی از نقش بیمار، کاهش استقلال فرد و حتی فاصله گرفتن از هویت اجتماعی است. مطالعات پژوهشی نشان داده‌اند که پوشیدن این لباس، صرف نظر از عملکرد و بهداشت آن، اغلب حس آسیب‌پذیری، بی‌قدرتی و اضطراب روانی را در بیمار تقویت می‌کند. این احساسات منفی، خود می‌تواند مشارکت فعال بیمار در فرایند درمان، ارتباط با پزشک و حتی اعتماد به نفس او را کاهش دهد.

هدف مطالعه و روش پژوهش:
در مطالعه جدیدی که  انجام شد، نسبت به درک تجربه بیماران از لباس بیمارستانی، ارتباط آن با احساس کنترل درونی (Locus of Control) و پیامدهای مرتبط با مدل مراقبت‌محور بررسی صورت گرفت. ۹۶۵ نفر که در سال گذشته بستری شده بودند، به سوالات مرتبط با احساسات‌شان هنگام پوشیدن این لباس و پرسشنامه‌های استاندارد سنجش حس کنترل پاسخ دادند.

نتایج اصلی:
یافته‌ها به‌روشنی نشان داد که اکثر بیماران هنگام پوشیدن لباس بیمارستانی، احساس‌هایی مانند ناتوانی، غم، عصبانیت، بیگانگی و حتی قربانی بودن را تجربه می‌کردند.

زنان و افرادی که بیماری مزمن داشتند، میزان بیشتری از این احساسات منفی را گزارش کردند. کاهش احساس کنترل درونی، به صورت ملموسی با کاهش مشارکت در درمان، کاهش مسئولیت‌پذیری نسبت به سلامتی و مشکل در گفتگو با تیم پزشکی همراه بود. همچنین بسیاری از بیماران، به ویژه زنان، نیاز زیادی به بازطراحی لباس بیمارستانی احساس می‌کردند.

بحث و تفسیر:
لباس بیمارستانی به‌رغم کارکردهای پزشکی و عملی، تبدیل به مانعی پنهان برای پیاده‌سازی واقعی مراقبت مبتنی بر بیمار شده است.

فرهنگ بیمارستان به شکلی ناخودآگاه با تحمیل این لباس، حس ارزشمندی و کنترل فرد را تقلیل می‌دهد؛ درحالی که انتظار داریم بیماران مشارکت فعال و مسئولیت‌پذیری بالاتری داشته باشند. این تناقض اساسی باید مورد بازنگری قرار گیرد.

پیشنهاد راهبردی:
نگارندگان مقاله پیشنهاد داده‌اند که با پذیرش “تفکر طراحی” (Design Thinking)، همه ذینفعان اعم از بیماران، خانواده‌ها، پزشکان و مدیران بیمارستان در فرایند طراحی دوباره لباس‌ها مشارکت کنند.

لباس‌هایی که راحتی، کرامت انسانی، احساس کنترل و نیز انتخاب را در نظر بگیرد، می‌تواند اثربخشی مراقبت را بهبود بخشد. همچنین پیشنهاد می‌شود تنها در مواقع الزامی پزشکی استفاده از لباس مشترک اجباری باشد و در دیگر مواقع، بیماران امکان استفاده از پوشش انتخابی و شخصی خود را داشته باشند.

جمع‌بندی:
لباس‌های بیمارستانی، به‌ظاهر ساده اما در عمل پیچیده و اثرگذار، می‌توانند مانع تحقق کامل مراقبت مبتنی بر بیمار شوند. کنار گذاشتن نگاه سنتی و بازطراحی این لباس‌ها با مشارکت مستقیم بیماران، گامی اساسی به سوی تحقق روابط انسانی‌تر، احترام‌آمیزتر و نتیجه‌بخش‌تر در بیمارستان‌ها خواهد بود.

 

مطالب مرتبط